وقتی پای انتخاب مدرسه در میان باشد، این فقط یک انتخاب معمولی نیست؛ این انتخاب مثل انتخاب سرنوشت یک زندگی است. چشمان کودک پر از انتظار و کنجکاوی است، هر پدر و مادری دلش میخواهد بهترین مسیر را برای او بسازد؛ مسیری که نه فقط به دانش بلکه به انسانیشدن، مسئولیتپذیری و احساس تعلق به جامعه ختم شود، اما حقیقت تلخ این است که این حق ساده و بدیهی، گاهی به میدانی ناعادلانه تبدیل میشود؛ جنگی میان امکانات و محدودیت و میان تبعیض و عدالت!
موضوع کیفیت آموزش را نمیتوان فقط با اعداد و نمرهها سنجید، چراکه این مسئله مهم یعنی اینکه دانشآموز به جای فقط و فقط حفظ کردن مطالب و موفقیت در آزمونهای متعدد، یاد بگیرد چگونه فکر کند، چگونه زندگی بهتری داشته باشد و چگونه در جامعهای که پر از چالشهای سخت است، حل مسئله کند.
در این میان، اما مدارس دولتی که بیش از نیمی از دانشآموزان کشور در آنها تحصیل میکنند، با مشکلاتی مواجهند که نمیتوان از کیفیت بالای آموزش در آنها مطمئن بود؛ کلاسهای شلوغ، کمبود امکانات، معلمانی که با همه عشق و علاقهای که به کارشان دارند، گاه کم میآورند و از کم و کاستیهای موجود رنج میکشند.
در سوی دیگر، اما مدارس غیردولتی با شهریههای نجومی، وعدههایی میدهند که گویی کیفیت را فقط میتوان با پول خرید، اما گاهی همین مدارس پولی هم از کیفیت بالای آموزش برخوردار نیستند!
دغدغه تابستانه والدین
هر تابستان (و حتی قبلتر از آن، یعنی فصل بهار)، خانوادههای زیادی در تب و تاب انتخاب مدرسهای مناسب برای فرزندشان میافتند. برخی دنبال مدارس دولتی مناسب میگردند و برخی قید مدارس دولتی را میزنند و درباره مدارس غیردولتی تحقیق میکنند. آنها در این مسیر با شهریههای گرانقیمت و سرسامآور نیز مواجه میشوند و بارها و بارها از خود میپرسند آیا این شهریههای سنگین واقعاً به معنی کیفیت بالای آموزشی است؟ آیا هزینههای چنددهمیلیون تومانی، ارزش افزودهای در مسیر رشد فرزندشان دارد؟
در این میان، خانوادههایی که توان مالی بالایی ندارند و چارهای جز فرستادن فرزند خود به مدرسه دولتی نمیبینند، دلنگرانتر از همه میشوند. آنها مدام با این فکر دستوپنجه نرم میکنند که نکند فرزندشان از فرصتهای برابر برای یادگیری و پیشرفت محروم بماند، آنهم فقط بهخاطر اینکه دستشان به مدارس خصوصی نمیرسد!
نبرد خانوادهها برای آیندهای برابر
در یکی از مراکز آموزشی شهر، جمعی از والدین در هوای گرم تابستان دور هم جمع شدهاند، وقتی اسم ثبتنام مدرسه برای فرزندشان به میان میآید، چهرههایشان پر از استرس و نگرانی میشود. یکی از مادران درباره آینده دخترش میگوید: «من میترسم فرزندم در مدرسه دولتی عقب بماند، همه میگویند مدارس غیردولتی بهترند، اما شهریههایشان از توان ما خارج است. نمیدانم چه کار کنم.»
پدری نیز با صدایی نگران توضیح میدهد: «درست است که کیفیت فقط پول نیست، اما وقتی میبینید کلاسهای دولتی چقدر شلوغ و امکاناتش کم است، آدم دلش میسوزد که فرزندش را به آنجا بفرستد. ما میخواهیم بچههایمان را در محیط مدرسه، آماده زندگی کنیم، اما حقشان نیست که اینگونه آموزش ببینند.»
یکی دیگر از مادران با چهرهای مضطرب در این رابطه میگوید: «من دلم میخواهد بچهام در مدرسه غیردولتی و کلاسهای خلوت درس بخواند، اما هزینههای سرسامآور مدارس خصوصی، من را از ادامه این مسیر منصرف کرده، در عین حال، ترس از عقب ماندن او در زندگی و از همسن و سالانش همیشه با من است.»
این صحبتها در مکانهای دیگر نیز بارها و بارها تکرار شده و همهشان تصویر واقعی از نگرانی و دغدغهای را نشان میدهد که میلیونها خانواده ایرانی هر ساله تجربهاش میکنند؛ دغدغهای که گاه به سردرگمی یا ناامیدی میانجامد.
دوگانگی میان انتخاب مدارس دولتی و خصوصی، یک داستان عمیق از بیعدالتیای است که جامعه را از درون میپوساند. پرواضح است که وقتی امکانات و فرصتها بر اساس توان مالی خانوادهها تقسیم شود، آن وقت جامعهای که باید متشکل از افراد برابر و مسئول باشد، به جامعهای با طبقات و فاصلههای عمیق تبدیل میشود، بنابراین این فاصلهها، نه تنها شکاف آموزشی، بلکه شکافهایی هستند که به سستی و ازهمگسستگی اجتماعی دامن میزنند.
رشد بیرویه مدارس پولی، رشد نابرابریهای عمیقتر
مرضیه گروهئی، مدرس دانشگاه که تجربه سالها تدریس و مدیریت مدرسه را دارد، از پنج عامل اساسی میگوید که تفاوت آموزشی در مدارس را رقم میزنند؛ تجهیزات پیشرفته، برنامههای تخصصی متنوع، معلمان با تجربه، فرصتهای واقعی برای کارآموزی و محیط یادگیری مثبت و انگیزشی.
این عوامل وقتی کنار هم قرار میگیرند، نه فقط نمره، بلکه تواناییهای واقعی زندگی را به دانشآموزان هدیه میکنند، اما او هم با امید به تلاش فردی دانشآموزان در مدارس دولتی اشاره میکند؛ تلاشهایی که گاه معجزه میکنند: «تفاوت در منابع و امکانات، تأثیر زیادی بر توانایی دانشآموزان در کسب مهارتهای تخصصی دارد، اما انگیزه و تلاش شخصی نیز نقش مهمی در این فرایند ایفا میکند. بسیاری از دانشآموزان در مدارس دولتی نیز با تلاش و پشتکار فردی قادرند مهارتهای تخصصی خود را توسعه دهند.»
علاوه بر آن، محمدرضا نیکنژاد با صدایی که شاید تلخی سالها تجربه را در خود دارد، میگوید: «کیفیت آموزش را نباید فقط در معدل و رتبه کنکور جستوجو کرد، کیفیت یعنی پرورش انسانهایی که آماده زندگی اجتماعی هستند، نه فقط ماشینهایی برای آزمون دادن.»
او از ناکامی هر دو نظام آموزشی در رسیدن به این آرمان میگوید و هشدار میدهد که رشد بیرویه مدارس پولی به معنای رشد نابرابریهای عمیقتر است؛ نابرابریای که خشم و ناامیدی اقشار ضعیف را به دنبال دارد و میتواند آینده جامعه را به خطر بیندازد.
همچنین رضا علیخانی، معلمی که سالها در هر دو نوع مدرسه کار کرده است، با صداقت و دلواپسی در رابطه با واقعیت مدارس غیردولتی میگوید: «مدارس خصوصی گاهی فقط پوستهای زیبا هستند. بسیاری از آنها فاقد کادر آموزشی مجرب و امکانات واقعیاند.»
او میگوید والدین اغلب برای فرار از مشکلات اجتماعی و شلوغی مدارس دولتی، فرزندانشان را به این مدارس میفرستند، غافل از اینکه کیفیت آموزشی چندان تفاوتی نکرده است. این انتخاب از دلنگرانی و ترس است، نه از آگاهی واقعی.
آینده کشور در گرو حمایت از مدارس دولتی
کیفیت آموزش، حق هر کودک و نوجوان در کشور است؛ حقی که نباید به دلیل مشکلات مالی یا نابرابریهای ساختاری از دست برود. مدارس دولتی با همه محدودیتهایشان، هنوز سنگر اصلی آموزش و پرورش میلیونها کودک و نوجوان هستند؛ سنگری که نیازمند حمایت، سرمایهگذاری و توجهی عمیقتر است.
بیتردید اگر به دنبال جامعهای سالم، عادل و پویا هستیم، باید برابری در آموزش را جدی بگیریم، باید بپذیریم که عدالت آموزشی، پایه و اساس عدالت اجتماعی است.
حال زمان آن رسیده است صدای معلمان، دانشآموزان و خانوادههایی که در این مسیر تلاش میکنند، شنیده شود و به جای گسترش بیرویه مدارس پولی، سرمایهگذاری در مدارس دولتی را اولویت اول کشور قرار دهیم چراکه آینده ایران، در گرو نوری است که از دل همان مدرسههای دولتی، حتی در سختترین شرایط برمیخیزد؛ نوری که اگر مراقبش نباشیم، خاموش خواهد شد و با خود هزاران رؤیا را به تاریکی خواهد برد.
منبع:جوان آنلاین
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتوگوی فراز با حسین عبده تبریزی
در گفت وگوی محمد منظرپور با مازیار خسروی بررسی شد
در گفتوگو با سیدهادی میرعلمی مطرح شد
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش